جزوه درسی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد زرقان

شیوه­ی املای فارسی

 

به قلم محمد حسین بهرامیان

یکی از ایرادت وارد بر زبان فارسی، تعددِ گونه­هایِ نوشتاری و املایی کلمات است. کتاب­های مختلف نگارش به طرق مختلف به آسیب­شناسی این موضوع پرداخته و روش­هایی را برای حل این مشکل ارائه می­نمایند. در این جزوه­ی درسی که برای دانشجویان رشته­های مختلف فراهم آمده است، قوانین و اصولی ذکر خواهد شد که اِعمال آنها در متون فارسی به شکل قابل توجهی از اشکالات نگارشی جملات و ایرادات املایی کلمات می­کاهد.  قوانینی که از پی خواهد آمد ضمن تاکید بر شیوه­ی املای فارسی، به بهتر خوانده شدن واژگان در متن کمک می­کند. در گزینش کلمات همواره بر اصالت زبان فارسی تأکید شده است با این حال گاهی به تعدد، ناگزیر به استفاده از کلمات عربی و دیگر واژگان بیگانه بوده­ایم.

در ادامه مهم­ترین قوانین املایی به تفصیل مورد بحث و بررسی قرار گرفته و برخی از کاربردی­ترین شیوه­های صحیح نویسی کلمات بیان خواهد شد:

قانون1:

حرف «ط» مخصوص زبان عربی است. استفاده از این حرف در کلمات غیر عربی (انگلیسی، فارسی، ترکی، مغولی و....) جایز نیست. در زبان عربی تلفظ دو حرفِ «ط» و «ت» با هم متفاوت است. در واقع در همه­ی زبان­های غیر عربی، نوع تلفظ حرف «ط» وجود ندارد به همین دلیل در تمام کلمات غیر عربی باید باید تا حد امکان به جای استفاده از حرف «ط» از معادل معمول آن یعنی حرف «ت» استفاده شود. بنابر این؛

ننویسیم: اطاق، بلیط، نفط، طوفان، طوس، اطو، باطری، بئاطریس، ایطالیا، طهران و...

بنویسیم: اتاق، بلیت، نفت، توفان،  توس،  اتو،  باتری،  بئاتریس،  ایتالیا،  تهران و...

قانون2:

حرف «ص» مخصوص زبان عربی است. استفاده از این حرف در کلمات غیر عربی (انگلیسی، فارسی، ترکی، مغولی و....) جایز نیست.

ننویسیم: اصطخر، صومالی، جشن صده،  صده(=قرن)، اصطهبانات

بنویسیم: استخر، سومالی،  جشن سده،  سده(= قرن)، استهبان

نکته: کلماتی چون اصفهان، صد، شصت و صابون، اگر چه غیر عربی بوده و استفاده از حرف «ص» در این کلمات جایز نیست اما از آنجا که همواره این کلمات در زبان فارسی با «ص» نوشته شده اند تغییر حرف«ص» به حرف «س» در آنها منطقی به نظر نمی­رسد. به همین دلیل این چهار کلمه را از قانون 2 استثنا می­کنیم.

قانون 3:

تنوین (  ـً     ـٍ    ـٌ ) مخصوص زبان عربی است. استفاده از این حرکت در کلمات غیر عربی جایز نیست. پس ننویسیم: تلفناً ،  تلگرافا ً،  جاناً ، ناچاراً ، گاهاً ،  زباناً  ، دوماً ، سوماً ، خواهشاً

      بنویسیم: تلفنی، تلگرافی، جانی، بناچار، گاهی، زبانی، دوم ، سوم ، خواهشمندم

تلفن و تلگراف دو کلمه­ی انگلیسی و بقیه­ی کلمات فارسی­اند بنابر این استفاده از حرکت تنوین در این کلمات صحیح نمی­باشد.

نکته: استفاده از کلمات تنوین­دار عربی در زبان فارسی ایرادی ندارد. اما همین کلمات را نیز با اِعمال اندک تغییراتی، می­توان به شیوه املای فارسی نزدیک کرد. به عنوان مثال؛

به جای  عمداً      بنویسیم  بعمد

به جای خصوصاً   بنویسیم  بخصوص یا بویژه

به جای واقعاً        بنویسیم  بواقع

به جای مشخصاً   بنویسیم  آشکارا

به جای تدریجاً    بنویسیم  بتدریج

قانون 4:

الفِ مقصوره ( 1 )در زبان عربی کاربرد بسیار دارد. الف مقصوره در واقع الف کوچکی است که بر روی حروف مختلف قرار می­گیرد و کلمه را از داشتن حرف الفِ معمولی بی­نیاز می­کند. به عنوان مثال؛ در کلمات زیر، الف مقصوره روی حرف میم قرار گرفته است و صدای« آ» را در این کلمات تولید می­کند:

رحمن، اسمعیل، سمواتی

گاهی الف مقصوره نیز به همراه حرف «ی» می­آید.

تقوی، شوری، بلوی، مصلی، مبری، کبری، حتی

استفاده از کلمات عربیِ دارایِ الفِ مقصوره، در زبان فارسی ایرادی ندارد. اما بهتر است در همه موارد به جای استفاده از الف مقصوره از الف معمولی استفاده شود.

پس با این اوصاف ننویسیم:  رحمن، اسمعیل،  سمواتی،  تقوی، شوری، مصلی، کبری، حتی

                         بنویسیم: رحمان، اسماعیل، سماواتی،  تقوا،   شورا،  مصلا،    کبرا،   حتا

نکته: شش کلمه­ی عیسی، موسی، مجتبی، مصطفی، یحیی، مرتضی به همین شکل یعنی با «ی» نوشته شوند چون چشم خوانندگان متون فارسی با این شکل از کلمات بیشتر عادت دارد. اگر چه           الف مقصوره­ی  این کلمات نیز در هنگام پیوند با کلمات دیگر به الف معمولی تبدیل می شود:

عیسای مسیح، یحیای نبی، موسای عمران

توجه: در تایپ word امکان درج الف مقصوره بر کلمات دشوار بود. به همین دلیل در مثال­های بالا علامت الف مقصوره ( 1 ) بر روی حرف «ی» و «میم» دیده نمی­شود. لطفاً خودتان متن را اصلاح کنید.

قانون 5:

حرف همزه (ء) در زبان عربی کاربرد بسیار دارد. در  زبان عربی این حرف ممکن است در ابتدا، انتها یا میانه­ی کلمات قرار گیرد. به عنوان مثال؛ أمر، مؤمن ، انقضاء

استفاده از کلمات عربی مهموز (همزه­دار) در زبان فارسی ایرادی ندارد اما با انجام اندک تغییراتی می­تواند اینگونه کلمات را به شیوه نگارش و املای فارسی نزدیک­تر کرد. به عنوان مثال، در موارد زیر همزه­یِ آخرِ بعد از الف قابل حذف می باشد:

پس ننویسیم: زهراء ، ابتداء ، انتهاء ، انقضاء ، املاء ، انشاء

       بنویسیم: زهرا ،  ابتدا ،   انتها ،   انقضا ،  املا  ،  انشا

در موارد زیر نیز همزه­ی ماقبل آخر قابل تغییر به حرف «ی» است:

پس ننویسیم: حمائل، شمائل، خزائن، ضمائر، ضمائم، مسائل، فضائل، علائق و...

       بنویسیم: حمایل، شمایل، خزاین، ضمایر، ضمایم، مسایل، فضایل، علایق و...

نکته 1: در زبان­های غیر عربی هم صدا و نشانه­ی همزه یافت می­شود:

بئاتریس(یونانی) پروتئین (انگلیسی)، دوئل(فرانسوی)

نکته 2: در زبان فارسی با آنکه صدای همزه در ابتدای برخی از کلمات شنیده می­شود اما علامت همزه(ء) وجود ندارد. در ابتدای کلماتی مثل؛ ایران، اندک، آن، این، ایدون، ایدر و.... می­توان صدای همزه را (که شبیه«ع» مخفف است) شنید.

نکته 3: در زبان فارسی همزه وسط و آخر وجود ندارد. اگر در کلمات فارسی همزه وسط و آخر دیده شود از ایرادی آشکار حکایت دارد که بهتر است به نحوی مطلوب اصلاح گردد. در کلمات فارسی زیر با تبدیل همزه به حرف «یـ» می­توان ایراد آنها را بر طرف کرد:

ننویسیم: پائیز،  پائین،  روئین­تن،  بیائید، دانشجوئیم

بنویسیم: پاییز، پایین، رویین­تن، بیایید، دانشجوییم

در کلمات فارسی زیر، امکان تبدیل حرف «ئـ»ماقبل آخر پیش از ی، به حرف «یـ» وجود دارد:

ننویسیم: چائی، خدائی، آشنائی، پیدایی، جائی، می آئی

بنویسیم: چایی، خدایی، آشنایی، پیدایی، جایی، می آیی

در کلمات عربی زیر نیز امکان تبدیل حرف «ئـ»  «یـ» وجود دارد:

ننویسیم: صدائی، تقوائی، مصلائی، علمائی

بنویسیم: صدایی، تقوایی، مصلایی، علمایی

قانون 6 (قانون ناپیوستگی):

به طور معمول و در اغلب موارد صورت جدا و ناپیوسته­ی کلمات از صورت متصل و پیوسته­ی آنها خوانا­تر است. بر این اساس اگر در مواردی، بین دو صورت پیوسته و ناپیوسته کلماتی در تردید باشیم اولویت با صورت ناپیوسته است. پس با این اوصاف؛

ننویسیم: بنام خدا

بنویسیم: به نام خدا

ننویسیم: اینستکه

بنویسیم: این است که

ننویسیم: کتابمرا بعلی بخشیدم.

بنویسیم: کتابم را به علی بخشیدم.

ننویسیم: مردیکه اینهفته بدفتر مرکزی وزارتفرهنگ آمد.

بنویسیم: مردی که این هفته به دفتر مرکزی وزارت فرهنگ آمد.

با توجه به آنچه گفته شد به شکل مشخص در موارد سه گانه­ی زیر بهتر است کلمات ناپیوسته نوشته شوند:

الف: می و همی قبل از افعال           

ننویسیم: میگویند،    میشنوند،   همیسرودیم،   همیخواستند

بنویسیم: می­گویند،  می­شنوند،  همی­سرودیم،  همی­خواستند

ب: تر و ترین بعد از صفت­ها

ننویسیم:  بینصیبتر،   مشتاقتر،    سیاسیترین،   شریفترین

بنویسیم: بی­نصیب­تر،  مشتاق­تر،  سیاسی­ترین،  شریف­ترین

(موارد استثنا: سه کلمه­ی بیشتر، بهتر و کمتر )

ج: ها جمع

ننویسیم: کوهها،  پیشبینیها،  سادگیها،  خانهها

بنویسیم: کوه­ها، پیش­بینی­ها، سادگی­ها، خانه­ها

(موارد استثنا: دو کلمه­ی آنها، اینها )

قانون 7 (قانون ناپیوستگی):

اگر چه به طور معمول و در اغلب موارد صورت ناپیوسته­ی کلمات بر صورت پیوسته­ی آنها ترجیح دارد اما در موارد سه گانه­ی زیر، بنا به دلایلی اولویت با صورت ناپیوسته است.

الف: ضمیرهای متصل

عنوان «ضمیر متصل»، اعم از ضمیر متصل فاعلی یا مفعولی، حکایت از این دارد که اینگونه کلمات لزوماً باید به کلمه متصل باشند و جدا نویسی آنها ناصحیح است:

ننویسیم: رفت ام، ببرید ام، کتاب ام

بنویسیم: رفتم،    ببریدم، کتابم

ب: همه پیشوند­ها و پسوندها به کلمه می­چسبند:

وندها، یک یا چند حرفِ ظاهراً بی­معنی هستند که به ابتدا یا انتها و یا میانه­ی کلمات می­چسبند و نوع دستوری و به تبع آن معنای کلمات را تغییر می­دهند. به این وندها با توجه به محل اتصالشان نام­های مختلفی نهاده اند:

پیشوندها به ابتدای کلمات متصل می­شوند. به عنوان مثال؛ همدل، بیدل، بناچار

پسوندها به انتهای کلمات می­چسبند: دانشمند، باغبان، گلزار

میانوندها در میان دو کلمه قرار می­گیرند: سراسر، سرتاسر ، سر بسر

چنانکه ملاحظه می شود همه پسوندها و پیشوندها (و حتی میان­وندها)به کلمه می­چسبند. پس با این اوصاف جز در موارد استثایی، نباید پیشوند و پسوندها از کلمات جدا نوشته شوند:

ننویسیم: هم دل، هم سر، بی دل، بی قرار، به عمد، به ناچار

بنویسیم: همدل، همسر، بیدل، بیقرار، بعمد، بناچار

ننویسیم: دانشمند، دانشور، دانشکده، باغبان، گلزار، کوهستان، مهوش

ننویسیم: دانشمند، دانشور، دانشکده، باغبان، گلزار، کوهستان، مهوش

توجه: پیشوند « بی» موارد استثنا زیاد دارد چون معمولاً کلماتی که دارای پیشوند «بی» هستند در هنگام جدانویسی بهتر خوانده می­شوند خصوصاً کلماتی که با حروف دندانه دارِ « س و ش » شروع می­شوند. کلماتی مثل؛ بی­سیاست، بی­بنیاد، بی­شتاب و....

ج: گاهی از ترکیب دو کلمه، با دومعنی متفاوت یک کلمه­ی ترکیبی(مرکب) به وجود می­آید که معنی سومی را انعکاس می دهد. به عنوان مثال از ترکیب دو کلمه­ی « چیست» و «آن» کلمه­ی «چیستان» به وجود می­آید که به معنی معما است. در این حالت واژه­ی «چیستان» باید لزوماً پیوسته نوشته شود تا تمایز معنا در آن خود را به تمامی نشان دهد. در دو سطر زیر نمونه­هایی دیگر از کلمات مرکب به چشم می­آیند:

ننویسیم: کتاب خانه، شاه نامه، به نام، به روز، به بودی، این جانب(=من)

بنویسیم: کتابخانه، شاهنامه، بهنام، بهروز، بهبودی، اینجانب

قانون 8:

کلماتی مثل داوود ، طاووس، کاووس بهتر است به همین شکل با دو «و» استفاده شوند. استفاده از این کلمات به صورت داود، طاوس، کاوس صحیح نیست.

در کلماتی یاد شده چون از دو واج مختلف حرف «و» استفاده شده است لزوماً باید با دو «و» نوشته شوند. صورت­نگاشت این کلمات با حروف لاتین، وجود دو واج غیر همسان یاد شده را بیشتر نمایان می­کند: Davud  /  Tavus   / kavus    

توضیح اینکه حرف «و» در زبان فارسی پنج صدای مختلف دارد:

o       صدای  (o) در کلماتی مثل؛ دو ، تو، برو

o       صدای  (v) در کلماتی مثل؛ دویدم، سواد، وحشت

o       صدای  (u) در کلماتی مثل؛ سود، درود، مشغول

o       صدای (ow) در کلماتی مثل؛ درو، موج، عودت، گود

o       صدای (oa) در کلماتی مثل؛ خواهر، خواهش، خوار. امروزه از این صدای ترکیبی(دیفتانگ)، صدای o حذف شده و تنها صدای  a  باقی مانده است. با این حال، به دلیل همین پیشینه است که در کلماتی مثل خواهر، خواهش، خوار و.... اگر چه تلفظ «و» وجود ندارد اما این حرف همچنان در چنین کلماتی باقی است.

توجه: در مطالب فوق، صورت­های صحیح کلمات با رنگ سبز و صورت­های نا­درستِ کلمات با  رنگ سرخ مشخص شده اند.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد